اسپانو در خیال

Archive for فوریه 2011

یادش بخیر
به قول دوستان شما اون زمونا رو یادتون نیست
همه به هم میگفتن برادر
دقیقن مثل بلشویکها
جالبه نه
برادریمون مثل رفاقتشون، سیاستمون عین سیاستشون
و حالا تسویه‌های(تصفیه‌های) استالینی
می‌گن:
چون خلیفه (مستعصم عباسی رهبری جهان اسلام و حکومت مسلمین) نزد هولاکو رسید خواص او را از ائمه و سادات و مشایخ به دروازه‌ی کلواذ فرود آوردند و بعد از آن، فرمود تا شهر را غارت کردند و پادشاه به مطالعه‌ی خانه‌ی خلیفه رفت و به همه روی بگردید و خلیفه را حاضر کردند.خلیفه را فرمود تا پیشکش‌ها کرد آن چه آورد پادشاه هم در حال به خواص و امراء و لشکریان و حاضران ایثار کرد و طبقی زر پیش خلیفه بنهاد که بخور گفت نمی‌توان خورد. گفت: پس چرا نگه داشتی و به لشکریان ندادی و این درهای آهنین را چرا پیکان نساختی و به کنار جیحون نیامدی تا من از آب نتوانستمی گذشت.خلیفه به جواب گفت تقدیر خدای چنین بود.پادشاه گفت آنچه بر تو خواهد رفت هم تقدیر خداست